۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

مجلس بی سر


چند روز بعد از راهپیمایی عظیم سبز اندیشان در روز قدس بود که آقای مطهری اعلام کردند که جنبش سبز سر ندارد و دلیل آن از منظر ایشان تناقض در شعارها وبینش رهبران جنبش بود.
حال میخواهیم همین سوال را از جناب آقای نماینده در مورد مجلس بکنیم.
آقای مطهری ، واقعا سر مجلس کجاست؟ اختیار مجلس در دست کیست؟
نمایندگان مجلس؟ رئیس جمهور؟ یا عامل و شاید هم عوامل سوم که وظیفه شما تصمیم گیری بر اساس منافع شخصی آنهاست؟
البته زمانی که نمایندگان مجلس از دل مردم بر نیامده باشند و با لابی بازی های پشت پرده به زور خود را به صندلی مجلس چسبانده باشند، معلوم است که نباید به فکر منافع مردم باشند بلکه باید به فکر منافع افرادی باشند که بودن در این منصب را مدیون تلاش های خستگی ناپذیر آنها هستند.(رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان، تا جایی که نوه امام نیز به جرم اصلاح طلب بودن رد صلاحیت شد!)
مجلسی که از دل مردم بر آمده باشد به خاطر مردم تلاش می کند، تصمیم می گیرد و هر جا قوانین بر خلاف منافع ملت بود ایستادگی می کند تا جایی که مجبور به تحسن و استعفا می شود (به نشانه اعتراض به نادیده گرفتن حق مردم، اگر امری اجبار است پس چه نیازی به نماینده و خرج کردن پول بیت المال است.)
وظیفه واقعی افرادی که اکنون بر صندلی های آن مجلس تکیه زده اند چیست؟
آیا غیر از این است که به ظاهر نماینده مردم هستند و جیب خود را با این عنوان پر می کنند و در عمل هر چه می کنند پشت کردن بر مردم است و خنجر زدن به مردم.
وقت نمایندگان محترم دولت!(زمانی قرار بود نماینده ملت باشند) در مجلس تماما صرف تهیه و پخش کردن سی دی هایی علیه جنبش سبز، جمغ آوری امضا برای محاکمه مهندس موسوی و از همه جالب تر سایت جناب آقای توکلی(رئیس مرکز پژوهش های مجلس)است که یا به دنبال ترانه موسوی میگردد و یا به دنبال تخمین زدن افرادی است که در راهپیمایی 13 آبان شرکت کرده اند.
آقایان واقعا شما به مجلس رفته اید که همین کارها را انجام دهید؟
مگر خود شما دائما اعلام نمی کنید که جنبش سبز به پایان رسید و تمام شد، پس چرا به کار خودتان نمی چسبید؟(البت اگر شما در مجلس وظیفه دیگری غیر از این داشته باشید!)
صادقانه عرض می کنم خدمتتان که شما بی لیاقت ترین مجلس در طول تاریخ ایران هستید.
مجلسی که دائما سر کرنش در مقابل رئیس دولت کودتا فرود می آورد(البته شاید این قانون جاذبه ی جدید باشد.مجلس قلابی دولت قلابی را جذب میکند.)
شما نه قدرت مخالفت با کابینه کودتایی را داشتید و نه قدرت مخالفت با طرح های دولت کودتایی را.
سخن آخرم با جناب آقای توکلی است. شما که بعد از روز قدس نامه نوشتید به مهندس موسوی و فرمودید " آیا افرادی که امروز شعار جانم فدای ایران دادند در موقع خطر حاضرند جان خود را برای ایران فدا کنند؟" می خواهم به شما بگویم که جواب ما آری است.
همانگونه که الان با دست خالی در مقابل زورگویان داخلی مقابله میکنیم به وقت خطر با دشمن خارجی مقابله می کنیم.

اما شما چه؟ شما که در راس قدرت در مقابل زور گوی داخلی سر کرنش فرود می آورید، آیا حاضرید در مقابل دشمن خارجی ایستادگی کنید؟

هیچ نظری موجود نیست: