۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

کاش می شد

کاش می شد سرنوشت خویش را از سر نوشت
کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت
کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی
داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
کاش می شد همچو سعدی رفت و رفت و رفت و رفت
قصه ی دلدادگی را بی در و پیکر نوشت
کاش می شد همچو حافظ فارغ از وابستگی
بی خود از خود بود و یک دیوان شعر تر نوشت
کاش می شد همچو مولانا ز قرآن مغز را
برگزید و پوست را بگذار بهر خر نوشت
کاش می شد همچو خیام از فراز قله ها
جنگ شعر و دانش و اندیشه را از بر نوشت
کاش می شد همچو فردوسی به سی سال تمام
حکمت و تاریخ حکمت را به یک دفتر نوشت
کاش می شد چون نظامی راوی صد بزم بود
عشق را با قصه ی شیرین تر از شکر نوشت
کاش می شد این غزل را پاره کرد و دور ریخت
جای آن یک چامه ی خونین خنیاگر نوشت
کاش می شد با زبانی ساده و عریان و ناب
شعر "حق جو" گفت و پس آنرا به آب زر نوشت

هیچ نظری موجود نیست: